چنین مطلبی وجود ندارد
وقتی تو باشی باغی از آلاله اینجاست


یک استکان وقوری وچایی مهیاست


خاموشی سردی وجودم را گرفته


وقتی تو باشی نازنین،اینجا چه غوغاست


وقتی تو باشی قصری ازآیینه دارم


صد باغ جنت پشت آن چشم تو پیداست


یک شب مرا مهمان رویای خودت کن


بی شک شب ومهمانی عشقت مصفاست


درانزوا میسوزم وهیچت خبر نیست


اصلا خبر داری دلم مٵوای غمهاست؟


هرگز نشاید بی تو سر کردن به یک دم


یک لحظه بی یاد تو بودن قاتل ماست