مشکل ما اینه که نمی خوایم رفتن ادما رو باور کنیم…
که تمومشون کنیم...
که خط بزنیمشون از تو خاطرات ریز و درشتی که داریم...
انگار وقتی میرن عزیز ترم میشن…
میشینیم مرور میکنیم خط به خط بودنشونو...
حرفاشونو...
عکساشونو...
پستاشونو نگاه میکنیم و دنبال خودمون میگردیم لابه لاش...
عکساشونو نگاه میکنیم و میگیم حتما الان از نبود من ناراحته...
اما نیست...باور کنید نیست…
که اگه بود نمیرفت...
اگه بود نمیذاشتمون تو بی خبری مطلق...
سخته اما از یه جایی به بعد باید رفتن آدما رو باور کرد...باید تموم کرد این خودآزاری رو...
این دردِ مدامو...
اگه رفتن آدما رو تموم نکنیم یه شب تو همین شبای لعنتی که بغض و دلتنگی خفتمون کرده...رفتنشون ما رو تموم میکنه...