۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

✔ آیدی اینستاگرام بنده ✔

و... هم اکنون کیمیا از آیدی اینستاگرام خود رونمایی می کند 😐😂

⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇

Kimiawo__o

  • ۳
  • نظرات [ ۳ ]
    • Kimiaw Kaviani
    • پنجشنبه ۳۱ فروردين ۹۶
    • ۱۴:۱۱

    من پیش از تو 😍


    « من پیش از تو » در مجموع یکی از بهترین آثار عاشقانه ای است که در ماه های اخیر به نمایش درآمده که البته دلیل اصلی آن را باید ارزش رمانی دانست که اثر از روی آن اقتباس شده است. « من پیش از تو » قطعا مخاطب را دچار فوران احساسات خواهد کرد و گاهی هم او را به خنده خواهند انداخت. این روزها کمتر فیلم عاشقانه ای را خواهید یافت که بتواند اشک مخاطبش را درآورد و البته پس از پایان فیلم با توجه به پایان بندی داستان، او را عمیقاً به فکر فرو ببرد؛ بنابراین « من پیش از تو » می تواند یک اثر ارزشمند برای تماشا باشد.

    ویل که عاشق هیجان و ماجراجویی بوده، حالا بطور مطلق ساکن شده و نمی تواند حرکتی داشته باشد. اوی راه و رسم لذت بردن از زندگی را می داند اما فکر می کند دیگر توانی برای انجام آن ندارد. در آن سو، دختری به زندگی ویل وارد می شود که در نقطه مقابل او قرار دارد و ظاهرا نمی داند که چطور باید از زندگی لذت ببرد؛ این در حالی است که وی داشته هایی در اختیار دارد که از نظر ویل می تواند زندگی فوق العاده ای در اختیار او قرار دهد.

    ترکیب ویل و لو در ادامه داستان، تقابل میان اندیشه های متضاد را شکل می دهد؛ اندیشه هایی که در وهله اول بذر ناامیدی را در طرفین القا کرده و هر یک از آنان را به نوعی در حال سوق دادن به سمت پوچی می کند. اما زمانی که این دو تصمیم می گیرند یکدیگر را درک کنند، می آموزند تا یکدیگر را تکمیل نمایند و به زندگی هم امید و سرزندگی ببخشند. ویل که ناامیدانه مرگ را در مقابل دیدگان خود می دید و حتی و برای رسیدن به آن اقداماتی هم انجام داده بود، لو را همانند زندگی جدیدی برای خود می بیند که می تواند هیجان و امید را در او بیابد. در واقع لو برای ویل تبدیل به فرشته نجاتی برای رهایی از پوچی می گردد.

    برای لو نیز حضور ویل باهوش و دنیا دیده، موقعیتی پدید می آورد تا او سرخوردگی های اجتماعی اش را با شادی و عشق تعویض نماید. ویل مصرانه خواهان این است که لو از زندگی لذت ببرد و دائم به او گوشزد می کند : «زمانیکه ابزار خوب زندگی کردن را به همراه داری، پس باید بتونی از آن استفاده کنی و خوش باشی». به نظر می رسد که لو منتظر چنین انگیزش هایی از سوی فردی بود که حالا بیشتر از آنکه برای او شغل و درآمد محسوب شود، یک عشق شیرین و احساس امنیت است.

    پ ن : یکی از بهترین فیلم های درامی بود که تا به حال دیده بودم 😍😘 پایان غم انگیز جذاب ترش کرده بود 😢😴

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • Kimiaw Kaviani
    • پنجشنبه ۳۱ فروردين ۹۶
    • ۱۳:۳۶

    امتحان طوری 😑

     به جان خودم این چن روز که نتونستم بیام شدید عذاب وجدان داشتم. به پست های فروردین که نگاه کردم خودم خجالت کشیدم.فقط 2 تا؟؟؟ نهههههههههه...

     ولی یه دلیل بسیار قانع کننده دارم برای نیومدنم. اگه شما هم شنبه یه فصل زیست، دو فصل فیزیک و سه فصل زمین امتحان میان ترم داشتین، هر روز نمیومدین بیانو بعد تو دلتون به من نمیگفتین : نوچ نوچ نوچ، ببین دختره وبلاگشو ول کرده به امون خدا.

     خدا رو هزاران هزار مرتبه شکر که عربی 10 درسو، 10 درسسسسسسسسسس امتحان دادم تموم شد، هنوزم که هنوزه تو شوکم و خیره شدم به گوشۀ اتاقم 😐😂

     آخه برادر من، خواهر من املا چیه شما چپوندینش تو برنامۀ میان ترم؟ حالا کل کتابم نه فقط دو فصل 😒

     هی خودمو دلداری میدم کیمیا نگران امتحان ریاضی چهارشنبه نباش ... مگه میشه؟ نننننععععع 😫 کل نه فصل رو باید امتحان بدیم که خیر سرمون نصفش هم هندسه س ... مرده شور این هندسه رو ببرن 😧

    تنها دلگرمیه این روزای پرمشغلۀ بنده خریدن چن تا کتاب ژیگولی مگولی 😍💓

     الآنم که تازه کتاب به خاطر دلم ( نوشتۀ آقای سلیمان کرمی ) رو استارت زدم. عالیه این کتاب... شاید بعضیا از این کتاب های عاشقانه و رمانتیک دوست نداشته باشن ولی جملات و تشبیه های به کار رفته تو این کتاب جوریه که آدم ترغیب می شه به خوندن ادامۀ کتاب و دوست داره بدونه تهش چی میشه؟

     ژلوفن بنده که شده آهنگ اونم از نوع سیروان جان گونه 👌🏼🎧🎵

     کلاس زبان امروزم که نمیدونم کجای دلم جا بدم، اهههههههههه 😧 یکشنبه هم که آموزشگاه ریاضی، امتحان گذاشته. شیر تو شیری شده که نگو و نپرس. هوا هم که ابری اصن گند زده به اعصاب من 😭 دیگه بیش تر از این نمیتونم بنویسم چون کار به جاهای باریک کشیده میشه ! تنها چیزی که این روزا خیلی شدید بهش نیاز دارم دعاست، فقط برام دعا کنید 🙂 مرسی، اهههههههههه 😅

    پی نوشتان:

     پ ن1 : این اهههههههههه شده تیکه کلاممااااا

     پ ن2 : 6 تا کتاب لیست کردم برا خریدن، جووون جووون

     پ ن3 : یعنی کامران به سولماز میرسه؟ ( تأثیرات کتاب به خاطر دلمه 😂 )

     پ ن4 : اول دعا می کنی امتحانام با نمرات خوب تموم بشه بعد پاتو از وبلاگم میزاری بیرون ( عصبانیت کیمیا ) 😀

     در پناه حق، یا علی 🙏🏼😊

  • ۰
  • نظرات [ ۲ ]
    • Kimiaw Kaviani
    • پنجشنبه ۳۱ فروردين ۹۶
    • ۱۲:۴۴

    » دلتنگـــے های بـــے مـــوقـــع «

    این روز ها دلتگی مهمان قلبم شده است. منظورم از دلتنگی از آن دلتنگی ها ساده ای نیست که بعد از دو دقیقه فروکش می کند و بعد با خودت می گویی: اصللا مگر من دلتنگ بودم؟ از آن نوع دلتنگی هایی که وقتی به سراغت می آیند، تا تمام ذهنت را از خاطرات قدیمی پر نکنند، دست بردار نیستند. از همان هایے که وادرت می کند به سراغ کشوے فندقے رنگ بروی و آلبوم های عکس را زیر و رو کنی و در همان حال نیز غبطه بخوری که چرا نمی توانی مانند ۴ سالگی هایت از ته دل به دوربین لبخند بزنی نه از سر اجبار و صرفا جهت خوب افتادن درعکس... اشک هایت آرام آرام گونه هایت را نمدار کند و تو در حسرت قهقه های ۱۲ سال پیش می مانی. خودت را وادار می کنی ذهن درگیر شده را آرام  کنی، سد اشک هایت را محکم کنی تا دیگر بی دلیل فرو نریزد و در آخر نیز خاطرات را فراموش کنی... به خودت نهیب می زنی: کافیست، تا کی می خواهی دربارۀ غیر ممکن ها حرف بزنی؟ چه کسی تا به حال خاطرات را فراموش کرده است که تو دومیش باشی؟ شاید بتوانی نسبت به آن ها بی تفاوت باشی اما فراموش نه، امکان ندارد... خیال های باطل را از خودت دور می کنی... موسیقی بی کلامی را پلی می کنی، دستانت را دور نسکافه ی داغ حلقه می کنی، شکلات تلخ ۷۲% را که تلخ تر از لبخند دروغین روی لبانت است مزه مزه می کنی و بعد به زندگی شاد و زیبای چهار خواهر داستان لوییزا می آلکوت (زنان کوچک) می اندیشی ...!!!

  • ۳
  • نظرات [ ۳ ]
    • Kimiaw Kaviani
    • جمعه ۱۸ فروردين ۹۶
    • ۰۸:۳۰

    آی عم تایِرد 😪



    ساعت ❤❤ : ❤❤ به وقت ایران ، عالی ترین فرصت برای نوشتن در سالنامه 1396 چرمی ... گاهی وقتا دستم به تایپ کردن نمیاد ، مثه امشب و بعضی وقتا هم از خوشحالی تا مرز کندن دکمه های کیبورد پیش می رم 😌
    کیمیا است دیگر ، اگر دمدمی نبود که کیمیا نام نمی گرفت 😎
    فقط نوشت :
    فقط خیلی متأسفم که این چند روز نمی تونم بیام چون این روزای بارونی ( اونم تو عید ) برا منه سینگل جذابیتی نداره 😐😂
    فقط X روز دیگه مونده تا حرکت کنیم به سوی 🚗 ... خانۀ دایی عزیز
    فقط دعا کنید یه حوصله ای در من ایجاد شه جهت حل کردن پلوکپی ریاضی 😣
    با آرزوی 13 بدر بدون باران ، یا علی 🙏🏼😊
  • ۱
  • نظرات [ ۱ ]
    • Kimiaw Kaviani
    • سه شنبه ۸ فروردين ۹۶
    • ۰۰:۱۱
    وقتی تو باشی باغی از آلاله اینجاست


    یک استکان وقوری وچایی مهیاست


    خاموشی سردی وجودم را گرفته


    وقتی تو باشی نازنین،اینجا چه غوغاست


    وقتی تو باشی قصری ازآیینه دارم


    صد باغ جنت پشت آن چشم تو پیداست


    یک شب مرا مهمان رویای خودت کن


    بی شک شب ومهمانی عشقت مصفاست


    درانزوا میسوزم وهیچت خبر نیست


    اصلا خبر داری دلم مٵوای غمهاست؟


    هرگز نشاید بی تو سر کردن به یک دم


    یک لحظه بی یاد تو بودن قاتل ماست